حضانت عبارت است از ولایت و سلطنت بر تربیت، به طور کلی حضانت به معنی پرورش و پرورش دادن است.
با توجه به تعاریفی که در خصوص مفهوم حضانت ارائه شد ، می توان امر حضانت را بیشتر ناظر بر مراقبت و حمایت جسمی از کودک دانست
و این نکته یکی از موارد تفاوت حضانت با قیومیت است .
با این وجود ، آن چیز که اهمیت دارد این است که باید کودک از لحاظ روحی و اخلاقی مورد مراقبت و سرپرستی قرار گیرد
و کسی که حضانت کودک را برعهده می گیرد باید شرایط صلاحیت را دارا باشد
و در صورت عدم وجود این صلاحیت ها ، مجوزی برای سلب حضانت از دارنده آن در قانون پیش بینی شده است .
حضانت فرزند در درجه اول حق و تکلیف پدر و مادر است . اما زمانی که یکی از والدین و یا هردوی آنها فوت کنند و یا والدین از هم جدا شوند ، بر عهده گرفتن حضانت فرزند مطرح می شود که باید تصمیمی شایسته بر مبنای مصلحت کودک گرفته شود .
از مجموعه مقرراتی که در قانون مدنی و قانون حمایت خانواده وجود دارند ، می توان دریافت که حضانت فرزند در صورت فوت یکی از والدین ، با دیگری خواهد بود . در درجه بعدی اشخاص عهده دار حضانت ، عبارتند از جد پدری و وصی منصوب از جانب آنها که صلاحیت بر عهده گرفتن حضانت را خواهند داشت .
حضانت فرزند یا فرزندان (چه دختر و چه پسر) تا سن هفت سالگی با مادر است، مگر اینکه پدر و مادر به نحو دیگری توافق کنند. پدر حق ندارد فرزندان زیر هفت سال را از مادر جدا کند، مگر اینکه عذر موجه و دلیل قانونی داشته باشد که در اینصورت هم باید به دادگاه مراجعه و ادعای خود را ثابت کند. اگر پدر از دادن فرزندان زیر هفت سال به مادر خودداری کند مادر میتواند با مراجعه به دادگاه برای صدور دستور موقت مبنی بر استرداد (پس دادن) فرزند تقاضا بدهد. با توجه به اینکه طبق قانون، حضانت فرزند با مادر است، نیازی نیست که امری را در دادگاه اثبات کند و دادگاه بیدرنگ حکم استرداد طفل را صادر میکند. این حکم فوراً قابل اجرا است.
حضانت فرزند یا فرزندان (چه دختر و چه پسر) بعد از هفت سالگی با پدر است، مگر اینکه پدر و مادر به نحو دیگری توافق کنند. اگر چه حضانت فرزندان بعد از سن هفت سالگی با پدر است، اما در صورتیکه مادر بتواند عدم صلاحیت پدر برای حضانت فرزندان را در دادگاه اثبات کند، دادگاه بر اساس مصلحت کودک تصمیم میگیرد که حضانت فرزند با چه کسی باشد. قانون معیاری برای مصلحت کودک تعیین نکرده است، اما معمولاً سلامت جسمی، روحی، و نحوه تعلیم و تربیت کودک در نظر گرفته میشود. حتی ممکن است در صورتیکه مصلحت طفل اقتضاء کند، دادگاه حضانت فرزند را به شخص سومی غیر از پدر و مادر واگذار کند.
سن بلوغ نه سال تمام قمری برای دختر و پانزده سال تمام قمری برای پسر است. بعد از رسیدن به این سن، خود کودک میتواند تعیین کند که میخواهد با کدام یک از مادر یا پدر زندگی کند.
در قانون برای حضانت فرزند بعد از طلاق نیز تعیین تکلیف شده است. بر همین اساس، حضانت فرزند دختر و پسر تا سن هفت سالگی با مادر و پس از آن ، تا زمان بلوغ بر عهده پدر است .
در صورت امتناع یکی از والدین ، دادگاه می تواند کسی که حضانت بر عهده اوست را به انجام این کار الزام نماید . در صورتی که این الزام نمودن او ممکن یا موثر نباشد ، حضانت فرزند را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تامین می کند .
بر اساس قانون مدنی ، ماهیت حضانت فرزند حق و تکلیفی بر عهده والدین است. به این معنا که والدین حق دارند که به نگهداری و تربیت فرزند خود بپردازند و همچنین به لحاظ قانونی ، والدین مکلف به این امر شده اند . پس در صورتی که یکی از والدین از انجام این کار خودداری کند ، دیگری می تواند الزام او را از دادگاه بخواهد .
در صورتی که پدر فوت کرده باشد طفل طبق قانون حضانت طفل با مادر خواهد بود و کسی حق ندارد مادر را از این حق محروم کند مگر به حکم قانون و مادر نیز نمیتواند از نگهداری و تربیت طفل خود پس از فوت پدر طفل امتناع کند مگر با عذر قانون، زیرا در صورت خودداری مادر از حضانت فرزند دادگاه می تواند او را ملزم به نگهداری طفل کند و اگر الزام ممکن نباشد به خرج پدر و اگر پدر زنده نباشد به خرج مادر حضانت طفل را تأمین کند.
نگهداری و حضانت فرزند یا فرزندان صغیری که پدران آن ها به مقام والای شهادت رسیده یا فوت شده باشند، به مادران آنها واگذار میشود، علاوه بر آن دولت یا در صورت شهادت پدر بنیاد ایثارگران هزینه زندگی فرزندان را در حدود متعارف به مادر آنها پرداخت میکند.
قانونگذار به مادر اجازه داده است در صورت ازدواج مجدد نیز به حضانت فرزندان ادامه دهد ولی مطابق قانون، شوهر باید اجازه قیومیت را به همسرش بدهد و معمول این است که شوهر در اداره سرپرستی حاضر شده و کتباً رضایت خود را اعلام میدارد. در این جا ذکر دو نکته ضروری است: اولاً صرف نظر از این که عمو یا عمه نقشی در حضانت ندارند در صورتی که مادر صلاحیت نگهداری فرزندان را نداشته باشد، این حق توسط دادگاه از وی سلب میشود، به عنوان مثال زنی که سوء شهرت دارد یا رفتار و کردار او نامناسب و در تربیت فرزندان مؤثر باشد، چنانچه جد پدری این موضوع را به دادگاه اعلام و سلب صلاحیت مادر را تقاضا کند، دادگاه به طریق مقتضی در این زمینه تحقیق میکند و به مددکاران یا نیروی انتظامی دستور میدهد با مراجعه به محل زندگی فرزندان و مادر ایشان، در صورتی که ادعای جد پدری یا هر فرد دیگری که اعلام کرده، صحت داشته باشد و نگهداری فرزندان توسط مادر به مصلحت نباشد، نگهداری به او تعلق میگیرد و در غیر این صورت از میان اقوام و بستگان به شخصی که شایستگی حضانت را داشته باشد سپرده میشوند. ثانیاً، حضانت تنها شامل نگهداری و پرورش جسمی و روانی طفل است، از راههایی مثل تغذیه، پرورش، تربیت و تحصیل و آنچه برای بقای وی لازم باشد، اما امور مهم مالی فرزند، مانند نقل و انتقالات ملکی، خرید و فروش خانه و امثال آن به عهده جد پدری است. به امورمذکور میتوان مسایل غیرمالی مهم از جمله اجازه گرفتن گذرنامه و یا اجازه ازدواج را نیز اضافه کرد.
هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی والدین صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی فرزند یا فرزندان در معرض خطر قرار گیرد دادگاه میتواند به تقاضای نزدیکان فرزند یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت مقتضی بداند اتخاذ کند موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی والدین بشمار میآید:
در ضمن در صورت جنون مادر هنگامی که حضانت با او است و همچنین در صورت ازدواج مادر چنانچه پدر هم صلاحیت نداشته باشد، دادگاه حضانت فرزند را به فرد دیگری از میان بستگان طفل واگذار میکند.
دعوای سلب حضانت فرزند زمانی مطرح می شود که یکی از والدین علیه والدین دیگر که دارای حق حضانت است اقدام به طرح دعوا مبتنی بر عدم صلاحیت در نگهداری از طفل کند. از موارد طرح دعوای سلب حضانت می توان به بدرفتاری با طفل شامل کتک زدن نامتعارف، اجبار کودک به تکدی گری یا فحشا و قاچاق، بدرفتاری و بی توجهی نسبت به کودک، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، شهرت به فساد اخلاقی و فحشا و اعتیاد به قمار بازی و یا فوت والدی که حضانت را دارد اشاره کرد. هم چنین در صورتی که حضانت طفل با مادر باشد، با ازدواج مجدد وی پدر می تواند دعوای سلب صلاحیت مادر را مطرح کند.در دعوای سلب صلاحیت نیز همانند دعاوی دیگر بینه با مدعی است و فرد مدعی می تواند با درخواست کارشناسی، جلب شهود وسایر ادله ادعای خود را اثبات کند.
هر یک از پدر یا مادر که مدعی عدم صلاحیت طرف مقابل است، میتواند دادخواست سلب حضانت را به استناد یک یا چند مورد از موارد بالا به دادگاه ارائه کند. البته صرف ادعا کافی نیست و مدعی باید دلایل قابل قبولی هم به دادگاه ارائه دهد. مانند نمونههای زیر:
اگر ادعا میکند که طرف مقابل کودک را کتک میزند در مواردی که آثار ضرب و جرح مشهود نیست یا اذیت و آزار روحی و روانی اتفاق افتاده است، باید شاهد داشته باشد یا گواهی از پزشکی قانونی گرفته باشد.
اگر آثار ضرب و جرح روی بدن کودک وجود دارد میتواند گواهی پزشکی قانونی را به دادگاه ارائه کند.
بهتر است در این مواقع حتما با یک وکیل حضانت مشورت کنید. پیشنهاد ما به شما استفاده از بهترین وکلای مؤسسه حقوقی ملک پور است.
بر اساس قانون، در صورتی که به علت طلاق یا به هر جهت دیگر والدین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هر یک از والدین که حضانت فرزند با او نیست، حق ملاقات فرزند خود را دارد. تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن در صورت اختلاف بین والدین با محکمه است.
دادگاه در مورد این که حضانت فرزند به عهده پدر قرار گیرد یا مادر عهده دار آن شود، تصمیم لازم را اتخاذ می کند و در باره نحوه ملاقات و زمان و مکان آن نیز اظهار نظر و تعیین تکلیف می نماید. چنانچه این موارد در حکم دادگاه لحاظ نشده باشد. هر یک از پدر و مادر می تواند دادخواستی به دادگاه تقدیم کند و تصمیم گیری در موارد فوق را خواستار شود. در قانون حمایت خانواده پیش بینی شده که دادگاه ترتیب نگهداری اطفال را با توجه به وضع اخلاقی و مالی طرفین معین کند و اگر قرار باشد فرزندان نزد مادر یا شخص دیگری بمانند ترتیب نگهداری و میزان هزینه آنان را مشخص نماید و همچنین ترتیب ملاقات اطفال را برای طرفین معین کند.
در هر حال هیچ یک از پدر و مادری که نگهداری طفل را به عهده دارد نمی تواند مانع از ملاقات طرف مقابل شود و قانونگذار برای چنین عملی که موجب نگرانی طرف مقابل و لطمات روحی به طفل می شود، محکومیتی پیش بینی کرده؛ علاوه بر آن به دادگاه اختیار داده است که در صورت لزوم حضانت طفل را به شخص دیگری واگذار کند.
گاهی ملاقات با فرزند در محل سکونت پدر یا مادری که ازطفل نگهداری می کند، موجب تنش و برخوردهایی از سوی آن ها یا خانواده طرفین می شود که آثار نامطلوبی بر طفل می گذارد. در این شرایط دادگاه ها سعی بر پیشگیری از چنین برخوردهایی دارند و مکانی به غیر از محل سکونت طرفین را برای ملاقات تعیین و منظور می کنند. صرف نظر از این که این محل ها برای ملاقات با فرزند مناسب است یا خیر، به لحاظ حفظ امنیت جسمی و در بعضی موارد روانی طفل، چنین تصمیماتی اتخاذ می شود. زمان ملاقات با فرزند نیز اگر مورد اختلاف باشد توسط دادگاه تعیین می شود و به هر حال کم تر از یک بار در ماه نخواهد بود.
نکته دیگری که اهمیت دارد این است که در قانون حمایت خانواده پیش بینی شده که پدر یا مادر یا کسانی که حضانت طفل به آن ها واگذار شده نمی توانند طفل را به شهرستانی غیر از محل اقامت مقرر بین طرفین و یا غیر از محل اقامت قبل از وقوع طلاق و پایه خارج از کشور بدون رضایت والدین بفرستند؛ مگر در صورت ضرورت و با کسب اجازه از دادگاه.