طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان میرود.
طلاق معمولاً وقتی اتفاق میافتد که استحکام رابطه زناشویی از بین میرود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستیها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آنها سر و کار دارد.
طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.
طلاق با فسخ ازدواج متفاوت است. فسخ ازدواج به معنای این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بیاعتبار بودهاست. شیوهٔ انجام طلاق در قوانین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تأیید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی وجود دارد. مذاهب مختلف نیز رویکردهای متفاوتی به طلاق دارند. طلاق در اسلام به اختیار شوهر انجام میشود اما زن نیز در شرایط خاصی ممکن است حق طلاق را به دست بیاورد.
واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی «گشودن گره» و «رها کردن» است و در فقه اسلامی «زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص» تعریف میشود.در فارسی از واژهٔ هِلِش، برای اشاره به طلاق استفاده میشده که از تغییریافتهٔ hiliŠn از پارسی میانه است.
نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان میبینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند.
بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مرد می تواند با رعایت قوانین با مراجعه به دادگاه درخواست طلاق همسرش را نماید.
طلاق به سه روش مطرح می شود،طلاق از طرف مرد،طلاق از طرف زن و طلاق توافقی که آسان ترین نوع طلاق نیز طلاق توافقی می باشد.
مرد برای اینکه بتواند درخواست طلاق خود را به دادگاه ارائه کند باید دلایل موجهی داشته باشد،از جمله این دلایل عدم تمکین زن،سوء رفتار زن،محکومیت خانم به حبس،ترک زندگی خانوادگی و ….. می باشد و هم ممکن است که مرد دلایل موجهی برای درخواست طلاق و ارائه به دادگاه نداشته باشد.
این نکته را باید بدانید که چه مرد دلایل موجهی داشته باشد و چه این دلایل موجه نباشد دادگاه درخواست طلاق وی را تایید و اجابت خواهد کرد،زیرا طبق قواعد شرعی و فقهی درخواست طلاق از سوی شوهر از اختیارات وی می باشد و حتی اگر زن با آن مخالفت داشته باشد امکان اجرای آن وجود دارد.
وقتی مرد درخواست طلاق خود را به دادگاه ارائه می نماید تنها تفاوت در موجه و یا نبودن دلایل درخواست طلاق از سوی مرد بحث تعلق گرفتن و یا عدم تعلق یکسری حق و حقوق مالی برای خانوم می باشد.
دادگاه در تمامی موارد درخواست طلاق البته به غیر از درخواست طلاق توافقی برای اینکه میان زوجین صلح و سازش ایجاد کند موضوع را به داوری ارجاع می دهد.
در صورتی که موضوع به داوری ارجاع داده شود هر کدام از زوجین باید ظرف مدت یک هفته از تاریخ مطلع شدن درخواست و تصمیم دادگاه یک نفر از خویشاوندان خود را که متاهل بوده و حداقل سی سال سن داشته باشد و به مسائل شرعی و خانوادگی و اجتماعی آشناییت داشته باشد را به عنوان داور به دادگاه معرفی نمایند.
علت این انتخاب این است که افرادی که به عنوان داور معرفی می شوند از مشکلات و اختلاف زوجین اطلاع کافی داشته و با دلسوزی سعی بر حل اختلاف طرفین داشته باشند.
در صورتی که هیچ فردی از خویشاوندان مرد و زن چنین خصوصیات و ویژگی هایی را نداشته باشند و یا از انجام این کار امتناع ورزند،دادگاه از واحد داوری که در دادگاه خانواده مستقر است اقدام به تعیین داور خواهد کرد.
داوران تلاش خود را به برقراری صلح و سازش میان زوجین و حل اختلافات آن ها انجام می دهند و نتیجه را ذبه اطلاع دادگاه می رسانند.
اگر پس از تعیین داور زوجین حاضر به صلح و سازش نشوند و شوهر در تصمیم خود برای طلاق همچنان مصمم باشد،دادگاه بر اساس شروط ضمن عقد ازدواج و مندرجات سند ازدواج،تکلیف جهیزیه،مهریه،نفقه زوجه،اجرت المثل و اطفال و حمل را مشخص و همچنین راجع به حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینه های حضانت تصمیم گیری و تصمیمات در خصوص این موارد را ضمن رای مربوط به طلاق اعلام خواهد کرد.رای ای که توسط دادگاه در خصوص درخواغست طلاق از سوی مرد صادر می شود،گواهی عدم امکان سازش نامیده می شود.
مردی که درخواست طلاق داده است سه ماه فرصت دارد تا برای اجرای رای دادگاه و ثبت آن به دفترخانه رسمی طلاق مراجعه کند و اگر تا این مدت زمان مراجعه نکند رای صادره از دادگاه اعتباری ندارد و مرد دیگر نمی تواند طلاق را ثبت نماید.
دفترخانه رسمی طلاق حق ثبت طلاق هایی که گواهی عدم امکان سازش برای آن ها صادر نشده است را ندارند.
درصورتیکه مهریه عندالمطالبه باشد، در هر زمانی که زن بخواهد باید به او پرداخت شود و درصورتیکه مهریه عندالاستطاعه باشد، زن باید توانایی مالی مرد را ثابت کند و یا اموال مرد را بعد از معرفی توقیف کند.
اگر شوهر توانایی مالی برای پرداخت حقوق مالی از جمله: مهریه، نفقه و… را نداشته باشد میتواند به دادگاه دادخواست اعسار بدهد و اعلام کند که توانایی پرداخت را به صورت یکجا ندارد.
درصورت صدور حکم اعسار، این حقوق را به صورت اقساطی به زن پرداخت میکند.
نفقه عبارت است از تامین همهنیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن مانند: مسکن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و هر چیزی که عادتا لازمه زندگی است.
میزان نفقه را دادگاه بر اساس شئونات اجتماعی و خانوادگی زن تعیین میکند و مرد موظف میشود آنرا پرداخت کند.
اگر طلاقی که صورت میگیرد اصطلاحا رجعی باشد، به این معنا که شوهر میتواند در ایام عده و بدون ازدواج مجدد به زن خودش رجوع کند و در این مدت باید در خانه ی مشترک زندگی کنند، نفقه زمان عده که ۳ماه است به عهده شوهر است و اگر زن باردار باشد عده او تا پایان بارداری است و شوهر وظیفه دارد نفقه او را تا زمان وضع حمل بدهد.
برای پرداخت اجرت المثل به زن در صورت درخواست طلاق از سوی مرد، باید سه موضوع برای دادگاه مشخص شود.
اولا: ثابت شود زن به دستور شوهر کارهایی را که شرعا به عهده او نبوده، انجام داده است.
دوما: زن در انجام کارهای خانه قصد مجانی و رایگان کارکردن را نداشته است.
و سوم اینکه کارهای انجام شده عرفا دارای اجرت المثل باشد. دادگاه تلاش میکند برای اجرت المثل انجام کارهای خانه میان زوجین مصالحه انجام دهد.
اگر سازش حاصل نشود خود دادگاه، معمولا با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری، اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم میدهد.
تعلق نحله به زن مخصوص مواردی است که طلاق به درخواست مرد باشد و علت طلاق، سوء رفتار یا تخلف زن از انجام وظایف زناشویی نباشد.
دراینصورت نیز درصورتی که بعضی از شرایطی که برای پرداخت اجرت المثل باید وجود داشته باشد، نباشد، با توجه به سالهای زندگی مشترک و نوع کارهایی که زن در خانه شوهر انجام داده و وسع مالی شوهر، دادگاه مبلغی را از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین میکند.
یکی از شرایط ضمن عقدی که در قباله نکاح وجود دارد و زوجین آن را امضا میکنند، شرط انتقال تا نصف دارایی شوهر است (این میزان نباید از نیمی از اموال بیشتر شود اما ممکن است بنابر نظر دادگاه، کمتر از نصف اموال باشد یعنی یک چهارم،یک پنجم و…).
انتقال از عین دارایی یا ریالی ارزش تا نصف دارایی، منوط بر ایناست که طلاق بنا به درخواست مرد باشد و تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار او نباشد.
در این صورت زوج مکلف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با زوجه به دست آورده یا معادل آن را، به صورت بلاعوض به زن منتقل کند.
بعد از طلاق یا در دیگر مواردی که والدین جدا از یکدیگر زندگی میکنند، برای حضانت و نگهداری اطفال تا سن ۷ سالگی، مادر اولویت دارد و پس از آن حضانت با پدر است.
البته اگر مادر در مدتی که حضانت با اوست، مجنون شود یا با دیگری ازدواج نماید،حق حضانت با پدر کودک خواهد بود.
دختر در سن ۹ سالگی (قمری) و پسر در سن پانزده سالگی (قمری) بالغ شده و از حضانت خارج میشود.
پرداخت نفقه طفل در مدت حضانت با پدر است.
در تمامی موارد طلاق، قاضی دادگاه خانواده وظیفه دارد نسبت به مهریه، اجرت المثل، نفقه و حضانت فرزندان، ملاقات و نفقه آنها تعیین تکلیف کند.
در واقع، ثبت طلاق موکول به پرداخت حقوق مالی زن است.
طلاق درصورت رضایت زن یا صدور حکم اعسار مرد یا قسط بندی حقوق پرداختی نیز، ثبت میشود.
اگر زن بدون دریافت حقوق ذکر شده، به ثبت طلاق رضایت دهد میتواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری اقدام کند.
پس از مشخص شدن امور مربوط به حقوق مالی زن، صیغه طلاق جاری میشود و در شناسنامه ثبت میشود. مدارک مورد نیاز برای طلاق از طرف مرد شامل:
او میشود و اگر به هردلیلی اصل سند ازدواج موجود نباشد، باید رونوشت آن را از دفترخانه محل انعقاد عقد نکاح دریافت و به دفترخانه ای که میخواهد صیغه طلاق را جاری کند، ارائه گردد.
همچنین برای ثبت طلاق ارائه گواهی پزشک ذیصلاح در مورد وجود جنین یا عدم آن الزامی است؛ مگرآنکه زوجین بر وجود جنین اتفاق نظر داشته باشند.